بيوگرافي
پویا سالکی متولد ۱۹ شهریور ۱۳۷۰ تهران … دانشجوی رشته مکانیک.حدود ۶ سال پیش خیلی زود با نواختن ساز گیتارعلاقه مند به موسیقی شدم اون اوایل فقط شعر مینوشتمو اهنگسازی می کردم اصلا به فکر خوندن نبودمو زندگیم گیتارم بود ولی کم کم شروع کردم بخونمو به خاطرش خیلی زحمت کشیدم واقعا خیلی…
تنظيم کننده آهنگ
#
- دريافت کد پخش آنلاين
Code box maker
.
سایه به سایه کنار یه سایمو
پر ترک شده پای پیادمو
خستم خیلی خستم
دونه به دونه ی دردام رو میدونی
مثل تابستونم مثل زمستونی
نیستی همیشه هستم
اشک بی هوا توی چشمام حلقه زد
همه رو دیونه کرد گریه هام
انقدر زیاد چرا من عاشق شدم
نمی دونم از خودم چی میخوای
هوس عشق دارم
با گریه روزای گذشتمو یادم میارم
زل میزنی توی چشمام
میری رد می شی این بارم
مثل برفی سردی
هوس راه رفتن
روی برگای پاییزی حرفای بی سرو ته گفتن
با اشکایی که روی گونه های ما دوتا میوفتن
کاش می شد برگردی
رد شدی تو ازم از همه رد شدم
با همه خوب بودی با همه بد شدم
آسون خیلی آسون
هفته به هفته یادم نمیوفتیو
داره یادم میاد هر چی میگفتی تو
بارون خیلی آسون
نیستی ولی همیشه درگیرتم
قراره دیونه شم زوده زود
اسمو تو رو همیشه داد میزنم
دیدن دردام برات ساده بود
هوس عشق دارم
با گریه روزای گذشتمو یادم میارم
زل میزنی توی چشمام
میری رد می شی این بارم
مثل برفی سردی
هوس راه رفتن
روی برگای پاییزی حرفای بی سرو ته گفتن
با اشکایی که روی گونه های ما دوتا میوفتن
کاش می شد برگردی
پر ترک شده پای پیادمو
خستم خیلی خستم
دونه به دونه ی دردام رو میدونی
مثل تابستونم مثل زمستونی
نیستی همیشه هستم
اشک بی هوا توی چشمام حلقه زد
همه رو دیونه کرد گریه هام
انقدر زیاد چرا من عاشق شدم
نمی دونم از خودم چی میخوای
هوس عشق دارم
با گریه روزای گذشتمو یادم میارم
زل میزنی توی چشمام
میری رد می شی این بارم
مثل برفی سردی
هوس راه رفتن
روی برگای پاییزی حرفای بی سرو ته گفتن
با اشکایی که روی گونه های ما دوتا میوفتن
کاش می شد برگردی
رد شدی تو ازم از همه رد شدم
با همه خوب بودی با همه بد شدم
آسون خیلی آسون
هفته به هفته یادم نمیوفتیو
داره یادم میاد هر چی میگفتی تو
بارون خیلی آسون
نیستی ولی همیشه درگیرتم
قراره دیونه شم زوده زود
اسمو تو رو همیشه داد میزنم
دیدن دردام برات ساده بود
هوس عشق دارم
با گریه روزای گذشتمو یادم میارم
زل میزنی توی چشمام
میری رد می شی این بارم
مثل برفی سردی
هوس راه رفتن
روی برگای پاییزی حرفای بی سرو ته گفتن
با اشکایی که روی گونه های ما دوتا میوفتن
کاش می شد برگردی